عيد آمد و ما...لختيم
هر چي به بابا گفتيم
عيدي نداد به هيچکس
کفش و لباس ندوختيم
رفت سراغ قلک
پول که نداشت طفلک
بازم مثل قديما
همون دمبک و دستک:
نه پول دارم ، نه پارتي
نه ملکي، نه باغاتي
قلک که پول نداره
به من چه دخلي داره؟!
گلدون و شمع و فنجون
سيني و آينه شمعدون
پول نميخواد اين چيزا
تو خونه هست فراوون
سبزي باشه يا کاهو
سيب زميني يا آلو
فرقي نداره خيلي
شله زرد و سمنو!
سکه خوب و ارزون
پاک شده درب و داغون
بي خيال مال دنيا
يه پک بزن به قليون!
نه سنجد و نه ماهي
نه سبزي و نه شاهي
سرکه اگه نباشه
تحويل نميشه سالي؟!
سنگ و زدم به شيشه
بزغاله... گاو نميشه
حسني دو چشمش بازه
با حرف که خواب نميشه
خوش به حال فرنگيس
پلو مي خوره با ديس
از پرخوري مي ناله
زده رو دست بلقيس
مملي بي قواره
از خوشگلي بيزاره
بس که شيريني خورده
دايم تنش مي خاره
باباش يه حجره داره
درست سر بازاره
تو کار خوارو باره
پول روي پول مي زاره
باباي من ولي بناست
زمستونا بي کاره
بعضي وقتا بي خودي
از همه چي شکاره
هر وقتم که بي کاره
يه دفعه جوش ميآره:
پوله که پول مي آره
بازم بگو نواره؟!
هاجستيم و واجستيم
پولي چيزي نجستيم
واسه لباس عيدي
قلک ها رو شکستيم.
تبادل
لینک هوشمند
